چشم دل بازکن که جان بینی آن چه نادیدنی ست آن بینی

تیک...تاک...
تیک...تاک...ساعت منجمد شده از زمهریر نبودنت...
چشم دل بازکن که جان بینی آن چه نادیدنی ست آن بینی
ن : شیرین حال کوئی ت : یک شنبه 26 آذر 1391 ز : 22:20 | +

بغض شکسته

آواز عاشقانه‌ي ما در گلو شكست
حق با سكوت بود ، صدا در گلو شكست

ديگر دلم هواي سرودن نمي‌كند
تنها بهانه‌ي دل ما در گلو شكست

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گريه‌هاي عقده‌گشا در گلو شكست

اي داد ، كس به داغ دل باغ ، دل نداد
اي واي ، هاي‌هاي عزا در گلو شكست

آن روزهاي خوب كه ديديم ، خواب بود
خوابم پريد و خاطره‌ها در گلو شكست

"
بادا" مباد گشت و "مبادا" ‌به باد رفت
"
آيا" ز ياد رفت و "چرا" در گلو شكست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرين و آفرين و دعا در گلو شكست

تا آمدم كه با تو خداحافظي كنم
بغضم امان نداد و خدا..... در گلو شكست




.:: ::.


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © by shirinkarimi
This Template By Theme-Designer.Com